یک سؤال ساده: حقیقتاً اگر آزادی روابط و پوشش در کشورهای غربی باعث کمرنگ شدن جلبتوجههای جنسی میشود، پس چرا هنوز محور اصلی تبلیغات تجاری و خیلی از فیلمهای سینمایی استفاده از جذابیتهای جنسی است؟ مگر اصلیترین هدف در تبلیغات، جلبتوجه نیست؟
یک مراجعه ساده به آمار بسیار بالای انواع های جنسی [آنهم در کشورهایی که را به معنای رابطهای میدانند که یک طرف رضایت ندارد! نه هر رابطهی نامشروعی] بهسادگی نشان میدهد هرگز اینطور نیست که آزادی در پوشش باعث کمرنگ شدن نگاههای جنسی میشود، البته ممکن است شکلی از برهنگی عادی شود اما غریزه خاموش نخواهد شد بلکه شکلهای جدیدی را طلب میکند مثل رابطه با محارم، همجنسگرایی، و حتی ازدواج با حیوانات! اگر این امور نشاندهندهی خروج جامعه از تعادل جنسی نیست پس نشانهی چیست؟!
اما این، همهی ماجرا نیست؛ رهایی در پوشش و روابط علاوه بر اینکه جامعه را از حالت تعادل به سمت این قبیل افراطها سوق میدهد بلکه باعث نوعی تفریط یا سردی جنسی هم میشود که به نظر میرسد از اولی مخربتر خواهد بود. اولاً وقتی دسترسی جنسی افراد جامعه به همدیگر بهوفور و با کمترین هزینه ممکن باشد، مفاهیمی مثل جنسیت، نگی و رابطهی جنسی ارزش و عمق خودش را از دست میدهد و رابطهی جنسی دیگر نماد و ثمرهی یک پیوند روحی، عاشقانه و هویتبخش نخواهد بود و به یک رابطهی صرفاً جسمی؛ سطحی، ابزاری و خالی از روح و معنا تبدیل خواهد شد؛ یعنی لذت جنسی تا حد لذت خوردن یک ساندویچ که از سر کوچه میتوان تهیه کرد پایین خواهد آمد!
ثانیاً آزادیهای مطلق جنسی باعث میشود قوای روحی و تمایلات سالم جنسی انسان بهجای اینکه مثل آب پشت یک سد در یک کانال مشخص هدایت و متمرکز گردد و باعث تحرک و نشاط انسانها شود، از چندین راه مختلف هرز میرود؛ ثمرهی این دو اتفاق، چیزی جز پژمردگی، بیتفاوتی و خلأ معنا در امور جنسی نیست.
کاری که حجاب، کنترل نگاه و محدودیت روابط میکند، این است که جلوی این افراطوتفریط را میگیرد، چون ازیکطرف با جلوگیری از تحریک جنسی جامعه مانع گسترش انواع انحرافات جنسی میشود و از طرف دیگر انگیزهها و قوای جنسی انسان را در کانال خانواده متمرکز میکند و این یعنی: هویت بخشی به مفاهیمی چون حرمت زن، خانواده، رابطهی جنسی، و نیز محافظت از نشاط جنسی.
نویسنده: دکتر یاسر طاهر رحیمی
.
پستی که متن را از آن نقل کردم:
کلیک
درباره این سایت